-
رفتیم
دوشنبه 3 مهرماه سال 1391 23:36
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 رفتیم و کس نگفت ز یاران که یار کو؟ آن رفته ی شکسته دل بی قرار کو؟ چون روزگار غم که رود رفته ایم و یار حق بود اگر نگفت که آن روزگار کو؟ چون می روم به بستر خود می کشد خروش هر ذرّه ی تنم به نیازی که یار کو؟ آرید خنجری که مرا سینه خسته شد از بس که دل تپید که راه فرار...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 28 شهریورماه سال 1391 21:05
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 نیمه شب بود و غمی تازه نفس ره خوابم زد و ماندم بیدار ریخت از پرتو لرزنده ی شمع سایه ی دسته گلی بر دیوار همه گل بود ولی روح نداشت سایه ای مضطرب و لرزان بود چهره ای سرد و غم انگیز و سیاه گوئیا مرده ی سرگردان بود شمع، خاموش شد از تندی باد اثر از سایه به دیوار نماند کس...
-
دلتنگی های من
سهشنبه 28 شهریورماه سال 1391 21:02
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 گاهی حجم دلتنگیهایم آنقدر زیاد میشود . . . که دنیا با تمام وسعتش برایم تنگ میشود . . . ! دلــــــــتـــنــگـــــــــــم . . . ! دلتنگ کسی که گردش روزگارش به من که رسید از حرکت ایستاد . . . ! دلتنگ کسی که دلتنگی هایم را ندید . . . … دلتنگ خودم . . . خودی که مدتهاست...
-
کلیپ محمد رسول الله (ص) از سامی یوسف
یکشنبه 26 شهریورماه سال 1391 19:44
دانلود کلیپ انّا ارسلناک شاهدا و مبشّرا و نذیرا و داعیا الى اللَّه بأذنه و سراجا منیرا
-
محمداَ رسول الله
یکشنبه 26 شهریورماه سال 1391 19:17
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 خسته ام از زمانه ای که کج فهمان و نامردان روزگار هیچ مرزی برای گستاخی خود ندارند. در پیامبر اعظم(ص) علم همراه اخلاق حکومت همراه حکمت عبادت خدا همراه با خدمت به خلق جهاد همراه با رحمت عشق به خدا همراه با عشق به مخلوقات خدا عزت همراه با فروتنى و خاکسارى روزآمدى همراه...
-
با تو بودن...
یکشنبه 26 شهریورماه سال 1391 19:03
لحظههارو با تو بودن در نگاه تو شکفتن حس عشق رو در تو دیدن مثل رویای تو خوابه با تو رفتن با تو موندن مثل قصه تورو خوندن تا همیشه تورو خواستن مثل تشنگی آبه اگه چشمات من رو میخواست تو نگاه تو میمردم اگه دستات مال من بود جون به دستات میسپردم اگه اسمم رو میخوندی دیگه از یاد نمیبردم اگه با من تو میموندی همه دنیارو...
-
««راستی! میان این همه اگر تو چقدر بایدی !»»
دوشنبه 13 شهریورماه سال 1391 20:51
در تمام طول این سفر اگر طول و عرض صفر را طی نکرده ام در عبور از این مسیر دور از الف اگر گذشته ام از اگر اگر به یار رسیده ام از کجا به ناکجا ... یا اگر به وهم بودنم احتمال داده ام بازهم دویده ام آنچنان که زندگی مرا در هوای تو نفس نفس حدس می زند هر چه می دوم با گمان رد گامهای تو گم نمی شوم راستی ! در میان این همه اگر تو...
-
«« رمیده »»
دوشنبه 13 شهریورماه سال 1391 20:50
نمی دانم چه می خواهم خدایا به دنبال چه می گردم شب و روز چه می جوید نگاه خسته من چرا افسرده است این قلب پر سوز ز جمع آشنایان می گریزم به کنجی می خزم آرام و خاموش نگاهم غوطه ور در تیرگیها به بیمار دل خود می دهم گوش گریزانم از این مردم که با من به ظاهر همدم و یکرنگ هستند ولی در باطن از فرط حقارت بدامانم دو صد پیرایه...
-
«« اشک واپسین »»
دوشنبه 13 شهریورماه سال 1391 20:50
به کویت با دل شاد آمدم با چشم تر رفتم به دل امید درمان داشتم درمانده تر رفتم تو کوته دستی ام می خواستی ورنه من مسکین به راه عشق اگر از پا در افتادم به سر رفتم نیامد دامن وصلت به دستم هر چه کوشیدم ز کویت عاقبت با دامنی خون جگر رفتم حریفان هر یک آوردند از سودای خود سودی زیان آورده من بودم که دنبال هنر رفتم ندانستم که تو...
-
«« بی پاسخ »»
دوشنبه 13 شهریورماه سال 1391 20:49
در تاریکی بی آغاز و پایان دری در روشنی انتظارم رویید. خودم را در پس در تنها نهادم و به درون رفتم: اتاقی بی روزن تهی نگاهم را پر کرد. سایه ای در من فرود آمد و همه شباهتم را در ناشناسی خود گم کرد. پس من کجا بودم؟ شاید زندگی ام در جای گمشده ای نوسان داشت و من انعکاسی بودم که بیخودانه همه خلوت ها را بهم می زد در پایان همه...
-
«« پنجره »»
دوشنبه 13 شهریورماه سال 1391 20:48
یک پنجره برای دیدن یک پنجره برای شنیدن یک پنجره که مثل حلقهٔ چاهی در انتهای خود به قلب زمین می رسد و باز می شود به سوی وسعت این مهربانی مکرّر آبی رنگ یک پنجره که دست های کوچک تنهایی را از بخشش شبانهٔ عطر ستاره های کریم سرشار می کند . و می شود از آنجا خورشید را به غربت گلهای شمعدانی مهمان کرد یک پنجره برای من کافیست ....
-
«« تو نیستی که ببینی »»
دوشنبه 13 شهریورماه سال 1391 20:48
تو نیستی که ببینی چگونه عطر تو در عمق لحظه ها جاری است چگونه عکس تو در برق شیشه ها پیداست چگونه جای تو در جان زندگی سبز است هنوز پنجره باز است تو از بلندی ایوان به باغ مینگری درختها و چمنها و شمعدانی ها به آن ترنم شیرین به آن تبسم مهر به آن نگاه پر از آفتاب مینگرند تمام گنجشکان که درنبودن تو مرا به باد ملامت گرفتهاند...
-
....
یکشنبه 12 شهریورماه سال 1391 20:34
دیشب که نمی دانستم به کدام یک از دردهایم بگریم… نشستم و کلی خندیدم! دکتر علی شریعتی
-
نی لبک
یکشنبه 12 شهریورماه سال 1391 20:32
نی لبک آتش به جانم گشته غم هرگز آیا زنده خاکستر شدی؟ من گدایی ها ز باران کرده ام خواهش از مرغان پران کرده ام نی لبک آخر کجا افغان کنیم؟ یا کدامین خانه را ویران کنیم؟ بی حریف افتاده ام در گوشه ای نی لبک کی یاد مشتاقان کنی؟ نی لبک دردی به دل دارم بیا سینه ای از غم کسل دارم بیا آتش ار خواهی به جانم برزنی خیمه هاای مشتعل...
-
گل ناز ...
یکشنبه 12 شهریورماه سال 1391 20:27
گل نازم تو با من مهربون باش واسه چشمام پل رنگین کمون باش اسیر باد و بارونم شب و روز گل این باغ بی نام و نشون باش من عاشقی دلخونم شکسته ای محزونم پناه این دل بی آشیون باش دلم تنگه تو با من مهربون باش گل ناز آسمونم بی ستاره است مثه ابرا دل من پاره پاره ست دوباره عطر تو پیچیده در باد نفس امشب برام عمر دوباره است من عاشقی...
-
تقدیم به هموطنان زلزله زده
جمعه 3 شهریورماه سال 1391 21:41
برسان باده که غم روی نمود ای ساقی این شبیخون بلا باز چه بود ای ساقی حالیا نقش دل ماست در ایینه ی جام تا چه رنگ آورد این چرخ کبود ای ساقی دیدی آن یار که بستیم صد امید در او چون به خون دل ما دست گشود ای ساقی تیره شد آتش یزدانی ما از دم دیو گرچه در چشم خود انداخته دود ای ساقی تشنه ی خون زمین است فلک ، وین مه نو کهنه داسی...
-
تو را
جمعه 3 شهریورماه سال 1391 21:35
تو را دیر پیدا کردم و خیلی زود از دست دادم همیشه با زمان مشکل داشته ام همین دیر و زودها و این ساعت است که مدام با تیک تاکش تحویلم می دهد جسد تکه تکه زمان را .
-
تقدیم به هموطن های آذربایجانی گلم
جمعه 3 شهریورماه سال 1391 01:01
این آهنگ رو هدیه می کنم به عزیزای زلزله زده ماهی سیاه کوچولو - از محسن چاوشی
-
چشم های بارانی ....
سهشنبه 24 مردادماه سال 1391 23:26
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 چشمان بارانی ام را دیده ای مگر؟ زمستان است همه ی فصل های زندگی ام خبــر ز دل گرفته ام می جویــی دلــم از دوری آن یار سفر کرده گرفت من به پرواز ،به شکستنٍ قــفس می اندیــشم مــی روم تا بر دوســـت مهلتم گر بدهد عمـر مـرا
-
ساز دل
سهشنبه 24 مردادماه سال 1391 00:48
بر سر کوی دلارام، به جان میگردم روز و شب در پی دل، گرد جهان میگردم غم دوران جهان کرد مرا پیر و چه غم بخت اگر یار شود باز جوان میگردم دیدهام طلعت زیباش که آنی دارد این چنین واله و مست از پی آن میگردم تا نسیمی سر زلف تو بیابم چو صبا شب همه شب من بیمار به جان میگردم ناوک غمزه جادو به من انداز که من پیش تیرت ز پی...
-
برای اونی که باید می موند ولی ...
سهشنبه 24 مردادماه سال 1391 00:13
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 هنوزم دستای گرمت جای امنی واسه گریه س تو قشنگی مثل بارون من دلم پر از گلایه س هنوزم تو این هیاهو توی این بغض شبونه من و گنجشکای خونه دیدنت عادتمونه پشت پنجره هنوز چشم براهت می شینم ای که بی تو خودمو تک و تنها می بینم ما دو تا پنجره بودیم گفتی که باید بمیریم دیوارا...
-
شب قــدر
سهشنبه 17 مردادماه سال 1391 20:53
آمدهام ای خوبترین، ای بهترین ، ای مهربانترین ، تا در میهمانی بندگانت مرا نیز بپذیری و بخشش گناهان را بدرقه ی راهم کنی . . . الهی العفو ، العفو ، العفو…
-
نوزدهم ماه مبارک رمضان...
سهشنبه 17 مردادماه سال 1391 20:36
ایام شهادت امیر مومنان حضرت علی (ع) تسلیت باد
-
فرار مرغی !!!!! ...
پنجشنبه 12 مردادماه سال 1391 13:03
-
انشایی درمورد حیوانات
پنجشنبه 12 مردادماه سال 1391 13:02
انشای دانش آموز کلاس دوم دبستان ما حیوانات را خیلی دوست داریم، بابایمان هم همینطور. ما هر روز در مورد حیوانات حرف میزنیم، بابایمان هم همینطور. بابایمان همیشه وقتی با ما حرف می زند از حیوانات هم یاد میکند. مثلا امروز بابایمان دوبار به ما گفت؛ توله سگ مگه تو مشق نداری که نشستی پای تلوزیون؟ و هر وقت ما پول می خواهیم...
-
کل کل خانم ها و آقایون ...
پنجشنبه 12 مردادماه سال 1391 12:59
دیشب به خانمم می گم از پای سیستم پاشو، می خوام ایمیل هام رو چک کنم. می گه صدات رو بیار پایین، دیگه از روح الله داداشی که گنده تر نیستی!!! توی دانشگاه یکی از همکلاسی ها از یه دختره خوشش اومده بود، رفت کشیدش کنار با اعتماد به نفس کامل بهش گفت: «دیگه وقتشه که سایه یه مرد بالاسرت باشه!» بهترین راه برای به خاطر سپردن روز...
-
با طبیعت
پنجشنبه 12 مردادماه سال 1391 12:57
امیدوارم از عکس ها خوشتون بیاد
-
سخنـان بـزرگان و اندیـشمندان در مـورد دوسـت
پنجشنبه 12 مردادماه سال 1391 12:46
همه محبتت را به پای دوستت بریز ولی همه اسرارت را در اختیار او نگذار. حضرت علی (ع) اگر میخواهید دشمنان خود را تنبیه کنید، به دوستان خود نیکی کنید.کوروش بزرگ ابلهترین دوستان ما، خطرناکترین دشمنان هم هستند. سقراط پرسیدم دوست بهتر است یا برادر؟ گفت دوست برادری است که انسان مطابق میل خود انتخاب میکند.امیل فاگو خدایا!...
-
مقایسه سن
پنجشنبه 12 مردادماه سال 1391 12:45
وقتی من به دنیا اومدم پدرم ۳۰ سالش بود یعنی سنش ۳۰ برابر من بود وقتی من ۲ ساله شدم پدرم ۳۲ ساله شدیعنی ۱۶ برابر من وقتی من ۳ ساله شدم پدرم ۳۳ ساله شد یعنی ۱۱ برابر من وقتی من ۵ ساله شدم پدرم ۳۵ ساله شد یعنی ۷ برابر من وقتی من ۱۰ ساله شدم پدرم ۴۰ ساله شد یعنی ۴ برابر من وقتی من ۱۵ ساله شدم پدرم ۴۵ ساله شد یعنی ۳ برابر...
-
هوای تو
پنجشنبه 12 مردادماه سال 1391 12:35
میان مشغله هایم گم شده ام ولی ... دلم برای هوایت همیشه بیکار است ...