دلتنگی ها ...
دلتنگی ها ...

دلتنگی ها ...

کلامی از دکتر علی شریعتی

به دو چیز تکیه نکن، غرور و دروغ.
آدم با غرور می تازد، با دروغ می بازد

عاقلانه ازدواج کن تا عاشقانه زندگی کنی.

آن روز که همه به دنبال چشم زیبا هستند، تو به دنبال نگاه زیبا باش.

هر لحظه حرفی در ما زاده می‏شود
هر لحظه دردی سر بر می‏دارد
و هر لحظه نیازی از اعماق مجهول روح پنهان و رنجور ما جوش می‏کند
این ها بر سینه می‏ریزند و راه فراری نمی‏یابند
مگر این قفس کوچک استخوانی گنجایش‏اش چه اندازه است؟

انریکه ایگلسیاس

انریکه میگل ایگلسیاس پریسلر خواننده / ترانه سرا در هشتم ماه مه ۱۹۷۵ در مادرید چشم به جهان گشود.
پیشهٔ انریکه ایگلیساس در کمپانی مستقل فنوسویا شروع شد که به او یاری کرد تا به یکی از محبوب‌ترین هنرمندان آمریکای لاتین و بازار لاتین ایالات متحده تبدیل شود، با فروشی که بیشتر از اکثر آلبوم‌های اسپانیولی دیگر هنرمندان در آن دوره زمانی بود. پیش از سال ۲۰۰۰ او گذاری به جریان اصلی بازار انگلیسی زبان کرد و یک قرارداد منحصر به فرد را برای چند-آلبوم با شرکت یونیورسال میوزیک به مبلغ بی‌سابقهٔ ۴۸٬۰۰۰٬۰۰۰ دلار امضا کرد تا بخش لاتین این شرکت آلبوم‌های اسپانیولی وی و شرکت اینتراسکپ آلبوم‌های انگلیسی او را منتشر نماید.
۵ آهنگ ایگلسیاس در جایگاه شماره یک در ردهٔ جدول بیلبورد دارد، و رکورد ارائه ۱۷ تک آهنگ شماره یک اسپانیولی را در جدول ترک‌های داغ لاتین بیلبورد را داراست. آلبوم‌های او هم اینک بیش از ۴۰ ملیون فروخته‌اند که او را پرفروش‌ترین هنرمند موسیقی اسپانیولی‌زبان در جهان می‌گرداند.  

 

تابلویی که در عکس می‌بینید جاده‌ای را نشان می‌دهد که به یک خانه منتهی می‌گردد. این صحنه چه چیزی کم دارد؟

- یک درخت
- یک آبگیر (برکه)
- آدمها
- یک تکه ابر
- یک ماشین

.

.

.

.

.

.

ادامه مطلب ...

عشق ناب

از من نپرس چقدر دوستت دارم
اینجا در قلب من حد و مرزی برای حضور تو نیست
به من نگو که چگونه بی تو زیستن را تمرین کنم
مگر ماهی بیرون از آب میتواند نفس بکشد
مگر می شود هوا را از زندگیم برداری و من زنده بمانم
بگو معنی تمرین چیست ؟
بریدن از چه چیز را تمرین کنم ؟
بریدن از خودم را ؟
مگر همیشه نگفتم که تو هم پاره ای از تن منی ...
از من نپرس که اشکهایم را برای چه به پروانه ها هدیه می دهم
همه می دانند که دوری تو روحم را می آزارد
  تو خود پروانه ها را به من سپردی که میهمان لحظه های بی کسی ام باشند
  نگاهت را از چشمم برندار مرا از من نگیر                                

                         

                                                                ارسال شده :Yatim

 

چرا گرمازده می‌شویم؟

تعدادی از افراد مبتلا به وضعیتی خوش‌خیم ممکن است سریعاً به حالتی بدخیم تغییر کنند که این به پاسخ افراد در مقابل استرس گرمایی مرتبط است.

میزان بروز گرمازدگی دقیقا مشخص نیست. اغلب موارد گرمازدگی در منزل درمان شده یا هرگز تشخیص داده نمی‌شود. شیوع اختلال در زنان و مردان یکسان گزارش شده است، اما در کشور ما به دلیل درگیری بیشتر مردان در وضعیت‌های منجر به گرمازدگی، مردان عمدتاً مبتلا می‌شوند. بیشترین آسیب ناشی از گرما را افراد مسن، کودکان، افراد تحت درمان با داروهای قلبی و افراد با مشکلات روانی دارند. در مکان‌هایی که عموماً هوا گرم است و افراد با شرایط تطابق دارند، گرمازدگی کمتر
بروز می‌کند.

در زمان‌های خشکسالی و بروز امواج گرمایی، میزان مرگ و میر افزایش می‌یابد. امواج گرمایی واژه هواشناسی است و زمانی مطرح می‌شود که دمای هوا در 3 روز متوالی یا بیشتر به بیش از 2/32 درجه سانتیگراد برسد.

افراد به دلیل گرما، به تنهایی، آسیب نمی‌بینند. گرما با دفع عرق می‌تواند وضعیت آب و نمک‌های موجود در بدن را به هم بریزد. جبران بسیاری از املاح، دشوار بوده یا اثرات این مواد در بدن بسیار اساسی هستند و تغییرات جزیی در آنها می‌تواند نمود جدی داشته باشد.

دمای بدن هر فرد بر اساس موازنه مابین 3 بخش به تعادل می‌رسد؛ تولید گرما، تجمع گرما و دفع آن. زمانی که دمای محیطی کمتر از 35 درجه سانتی‌گراد باشد حرارت از طریق تشعشع و تعریق دفع می‌شود. اما زمانی که دما از این حد بگذرد دیگر تشعشع کارآمد نیست و صرفاً گرما از طریق تعریق از دست می‌رود. اما زمانی که رطوبت هم افزایش یابد دیگر دفع گرما از هر دو روش تشعشع و تعریق به هم می‌خورد. عرقی که در این شرایط از دست می‌رود گرمایی با خود حمل نکرده بلکه تنها آب بدن را دفع می‌کند که وضعیت بدن را بدتر هم می‌کند.

هر فرد برای مقابله با گرما 4 اقدام انجام می‌دهد. ابتدا تولید گرما را کاهش داده و در کنار آن عروق پوست گشاد می‌شود تا گرمای تولیدی به بیرون متسع شود. سپس تعریق در پاسخ به افزایش دمای بدن فزونی می‌یابد. آخرین حربه، فرار از محیط گرما به محلی خنک است.

تا زمانی که دمای بدن به 40 درجه سانتیگراد برسد، سیستم‌های تطابقی که عنوان شد فعال هستند تا دما بالا نرود، اما در دمای بالاتر دیگر کارایی این ساختارهای محافظتی از دست رفته و ناخوشی جدی برای بدن بروز می‌کند. افراد ورزشکار می‌توانند با تمرینات مرتب و به دست آوردن تطابق با شرایط تا دمای 40 درجه را به راحتی تجربه کنند و ناخوشی جدی بروز نکند.

تطابق، مکانیسم مهمی است که در آن افراد با ماندن در مکان‌های گرم طی چندین هفته، توانایی ماندگاری در محیط را به دست می‌آورند. همین افراد زمانی که از محیط گرم به محلی با هوای متعادل می‌روند در ظرف 2 ـ 1 هفته به وضعیت طبیعی خود بر می‌گردند. این پدیده را می‌توان در افراد ساکن مکان‌های گرم، نانواها، نظامیان و ورزشکاران حرفه‌ای دید. هفته بعد به انواع خفیف و  قابل درمان گرمازدگی در منزل پرداخته می‌شود.

فرهنگ لغات ایرانی/ چاپ جدید

بیه‌ی عمر: قراردادی که شما را در تمام عمر فقیر نگه داشته تا شما پولدار مرده و مراسم کفن و دفنتان آبرومندانه برگزار شود.سریال: فیلمی‌ست چند قسمتی، که روش مصرف مواد مخدر و آخرین شیوه‌های دزدی را به شما آموزش می‌دهد.تلفن همراه: وسیله‌ای سه‌کاره جهت کلاس گذاشتن، آهنگ گوش کردن و نهایتا‍ عکس گرفتن است.گرانی: کلمه‌یی است زاده‌ی توهم غربیان که در ایران تا کنون مشاهده نشده است!!مترو: سونای بخار متحرک
عذرخواهی: در ایران دمده شده و بجای آن از توجیه استفاده می‌شود.
آثار باستانی: خرابه‌هایی که هرچه زودتر باید نابود شوند چون خیلی جا گرفته‌اند.خودپرداز: دستگاهی‌ست که همیشه‌ی خدا باید برای رسیدن به آن در صف ایستاد و اگر صفی در کار نباشد 99.99 درصد خراب است.اداره: محلی که شما بعد از تنش‌ها و جدل‌های منزل در آنجا استراحت می‌کنید.مجرم: فردی که هیچ فرقی با سایر افراد ندارد و تنها تفاوتش در این است که توانسته‌اند او را دستگیر کنند.تورم: عددی بی‌خود و چرت بوده که همچنان در ایران یک رقمی است!!!گارانتی: یک اسم زیبا و خوش تلفظتحقیق: کپی-پیست کردن مقالات اینترنتیشب امتحان: حکم بین دو نیمه در فوتبال ایران در زمان مربی‌گری مایلی‌کهن را دارد و فقط باید توکل کرد به خدا و دعا خواند.شناسنامه یا کارت ملی: دفترچه و کارتی که یکی بدون دیگری فاقد ارزش بوده و حتما جفتش لازم است.دانشجو: یک عده افراد همیشه معترضبزرگراه: نوعی پیست رالی به همراه یادگیری آپ تو دیت‌ترین فحش‌های باناموسی و بدون آن!رئیس: فردی که وقتی شما دیر به سر کار می‌روید خیلی زود می‌آید و زمانی که شما زود به اداره می‌روید یا دیر می‌آید و یا مرخصی استایرانسل: خط تلفنی است جهت مزاحمت و سر به سر گذاشتن دوست و آشنااز پذیرفتن خانم‌های بد حجاب معذوریم: تابلویی که در همه‌جا نصب شده، جهت کرکر خنده و عوض کردن روحیه‌ی مردمسطل آشغال: وسیله‌یی‌ست موجود در خیابان‌ها جهت ریختن زباله در اطراف آنهامدرک تحصیلی: کاغذی مستطیل شکل، در ابعاد مختلف که بسته به مقطع، قیمتش فرق می‌کند.حراج: اصطلاحی‌ست که در آن به قیمت اصلی کالا درصدی اضافه و با ماژیک قرمز روی آن خط زده و قیمت اصلی کالا را در زیرش درج می‌کنند.و غیره (و ...): نشانه‌ای برای باوراندن این مطلب که شما بیش از آنچه تصور می‌کنید، می‌دانید

یک داستان قدیمی پِرویی

در یک افسانه‌ی قدیمی پِرویی از شهری حکایت می‌شود که همه در آن شاد بودند. ساکنا‏ن این شهر کارهای دلخواهشان را انجام می‌دادند و با هم خوب تا می‌کردند، به جز شهردار که غصه می‌خورد، چون هیچ حکمی نداشت که صادر کند. زندان خالی بود. از دادگاه هرگز استفاده نمی‌شد و دفتر اسناد رسمی هیچ سندی صادر نمی‌کرد، چون ارزش سخنان انسان بیشتر از کاغذی بود که روی آن نوشته شده باشد.
‏روزی شهردار چند کارگر از جای دوری آورد تا وسط میدان اصلی دهکده دیوار بکشند. تا یک هفته صدای چکش و اره به گوش می‌رسید.
در پایان هفته شهردار از همه‌ی ساکنان دعوت کرد تا در مراسم افتتاح شرکت کنند.
حصارها را با تشریفات مفصل برداشتند و یک چوبه‌ی دار نمایان شد.
‏مردم از هم می‌پرسیدند که این چوبه‌ی دار در آن‌جا چه می‌کند.
‏از ترس‌شان از آن به بعد برای حل و فصل همه‌ی مواردی که قبلاً با قول و قرار متقابل انجام می‌شد، به دادگاه مراجعه می‌کردند و برای ثبت اسنادی که قبلاً صرفاً به زبان می‌آمد، به دفتر ثبت اسناد رسمی می‌رفتند.
کم‌کم ‏توجه‌شان به آنچه که شهردار «ترس از قانون» می‌گفت، جلب شد.
‏در افسانه آمده که هرگز از آن چوبه‌ی دار استفاده نشد، اما وجود آن همه چیز را عوض کرد