من درد تو را زدست آســـان ندهم
دل بر نکنم زدوسـت تا جـان ندهم
ازدوســـــــت به یادگـار دردی دارم
کان درد به صــد هـزار درمان ندهم
آسمان چشم او آینه کیست
آن که چون آینه با من روبرو بود
درد و نفرین درد و نفرین بر سفر باد
سرنوشت این جدایی دست او بود
آه…
گریه مکن که سرنوشت
گر مرا از تو جدا کرد
عاقبت دلهای ما را
با غم هم آشنا کرد
چهره اش آینه کیست
آنکه با من روبرو بود
درد و نفرین بر سفر
این گناه از دست او بود
ای شکسته خاطر من
روزگارت شادمان باد
ای درخت پرگل من
نو بهارت ارغوان باد
ای دلت خورشید خندان
سینه تاریک من
سنگ قبر آرزو بود
آنچه کردی با دل من
قصهُ سنگ و سبو بود
من گلی پژمرده بودم
گر تو را صد رنگ و بو بود
ای دلت خورشید خندان
سینه تاریک من
سنگ قبر آرزو بود
هم دیدنی بودی هم خواستنی بودی
هم چیدنی بودی هم باغچمون گل داشت
زنجیر می خواستم دستاتو بخشیدی
از من تا اون دستات هر دره ای پل داشت
پل بود اما ریخت گل بود اما مُرد
عمر منم قده عشقت تحمل داشت
هر روز پاییزه هر هفته پاییزه
هر ماه پاییزه هر سال پاییزه
پنهونم از چشمات ماه پس ِ ابرم
من کاسه ی صبرم این کاسه لبریزه
آروم نمی گیرم از دست زنجیرم
بی عشق می میرم من روز دیدارم
از دوستی پر من از دوست دلخور من
آجر به آجر من ، من پشت دیوارم
لعنت به این دیدار لعنت به این دیوار
لعنت به این آوار من زیر آوارم
هر روز پاییزه هر هفته پاییزه
هر ماه پاییزه هر سال پاییزه
پنهونم از چشمات ماه پس ِ ابرم
من کاسه ی صبرم این کاسه لبریزه
شد خزان گلشن آشنایی
بازم آتش به جان زد جدایی
عمر من ای گل طی شد بهر تو
وز تو ندیدم جز بدعهدی و بی وفایی
با تو وفا کردم تا به تنم جان بود
عشق و وفا داری با تو چه دآرد سو
آفت خرمن مهر و وفایی
نو گل گلشن جور و جفایی
وز دل سنگت آه
دلم از غم خونین است
روش بختم این است
از جام غم مستم
دشمن می پرستم
تا هستم
با کوچه آواز رفتن نیست، فانوس رفاقت روشن نیست
نترس از هجوم حضورم، چیزى جز تنهایى با من نیست
وقتى تو نباشى من به من مشکوکم، به هر گل به هر سایه روشن مشکوکم
مشکوکم به اشک کبوتر مشکوکم، مشکوکم به خواب خاکستر مشکوکم
بى تو به کابوس و به رویا مشکوکم، به شعله به پروانه حتى مشکوکم
با کوچه آواز رفتن نیست، فانوس رفاقت روشن نیست
نترس از هجوم حضورم، چیزى جز تنهایى با من نیست
ترسم نیست از دیوار از بن بست از سایه، تاریک تاریکم من از من میترسم
من از سایه هاى شب بى رفیقی، من از نارفیقانه بودن میترسم
مشکوکم به اشک کبوتر مشکوکم، مشکوکم به خواب خاکستر مشکوکم
با کوچه اواز رفتن نیست، فانوس رفاقت روشن نیست
نترس از هجوم حضورم، چیزى جز تنهایى با من نیست
A time for us, some day there'll be
When chains are torn by courage born of a love that's free
A time when dreams so long denied can flourish
As we unveil the love we now must hide
A time for us, at last to see
A life worthwhile for you and me
And with our love, through tears and thorns
We will endure as we pass surely through every storm
A time for us, some day there'll be a new world
A world of shining hope for you and me
For you and me
And with our love, through tears and thorns
We will endure as we pass surely through every storm
A time for us, some day there'll be a new world
A world of shining hope for you and me
A world of shining hope for you and me
میبینم صورتمو تو آینه،
با لبی خسته میپرسم از خودم :
این غریبه کیه ؟ از من چی میخواد ؟
اون به من یا من به اون خیره شدم ؟
باورم نمیشه هر چی می بینم ،
چشامو یه لحظه رو هم می ذارم ،
به خودم میگم که این صورتکه ،
میتونم از صورتم ورش دارم!
میکشم دستامو روی صورتام،
هر چی باید بدونم دستام میگه،
منو توی آینه نشون میده،
میگه: این تو ای، نه هیچ کس دیگه!
جای پاهای تموم قصهها،
رنگ غربت تو تموم لحظهها،
مونده روی صورتات تا بدونی
حالا امروز چی ازت مونده به جا!
آن شب جانفرسا من بیتو نیاسودم وه که شدم پیر از غم آن شب و فرسودم
بودم همه شب دیده به ره تا به سحرگاه ناگه چو پری خنده زنان آمدی از راه
پیش گلها ، شاد و شیدا ، میخرامید آن قامت موزونتفتنة دوران دیدة تو ، از دل و جان ، من شده مفتونت
درآن عشق و جنون ، مفتون تو بودم اکنون از دل من ، بشنو تو سرودم
خمیازههای کشدار، سیگار پشت سیگار
شب گوشهای به ناچار، سیگار پشت سیگاراین روح خسته هر شب، جان کندنش غریزیست
لعنت به این خودآزار، سیگار پشت سیگار
پای چپ جهان را، با ارهای بریدن
چپ پاچههای شلوار، سیگار پشت سیگار
در انجماد یک تخت، این لاشه منفجر شد
پاشیده شد به دیوار، سیگار پشت سیگار
بر سنگفرش کوچه، خوابیده بیسرانجام
این مرده کفن خوار، سیگار پشت سیگار
صد صندلی در این ختم، بیسرنشین کبودند
مردی تکیده بیزار، سیگار پشت سیگار
تصعید لاله گوش، با جیغهای رنگی
شک و شروع انکار، سیگار پشت سیگار
مردم از این رهایی، در کوچههای بنبست
انگارها نه انگار، سیگار پشت سیگار
این پنچ پنجه امشب، هم خوابگان خاکند
بدرود دست و گیتار، سیگار پشت سیگارماسیده شد تماشا، بر میله میله پولاد
در یک تنور نمدار، سیگار پشت سیگار