تنفس : شروع زندگیست ، عشق : قسمتی از زندگیست اما دوست خوب : قلب زندگیست :: :: تو قلب منو کشتی و رفتی، اما میدونم که حتما یه روز بر میگردی چون همیشه قاتل به محل جنایت بر می گرده . . . :: :: بـــا تــــــو کــــه بـــاشــــــمـــ تـــــمامـــ دورهــــا ، نــــزدیــــکــــــنـــد … :: :: به یک “هستم” به یک “نترس” به یک “نوازش” به یک “آغوش” به یک “دوستت دارم” خلاصه بگویم به “تو” نیازمندم ! :: :: تلخ ترین حرف : دوستت دارم اما … ، شیرین ترین حرف : … اما دوستت دارم :: تسبیح نیستم اما نفسم را به شماره انداخته است شوق دستهای تو… :: :: صدا میکنم تو را این جانی که میگویی جانم را میگیرد ! نزن این حرف ها را ! دل من جنبه ندارد ، وقتی نیستی دمار از روزگارم در میاورد… :: :: اسمش تقصیر است، حالا تو هی خودت را آرام کن، بگو نه تقدیر ! :: :: آدمهای خوب نه خاطره اند نه تاریخ ! بلکه حقیقت روزگارند، درست مثل خودت :: :: دلتنگی حس عجیبی است که گاهی تو را به یادم می آورد، گاهی یعنی همیشه، گاهی یعنی الان… :: :: عشق دق الباب نمیکند مودب نیست ، حرف شنو نیست درس خوانده نیست ، درویش نیست سربزیر نیست ،مطیع نیست عشق دیوار را باور نمیکند، کوه را باور نمیکند گرداب را باور نمیکند، مرگ را حتی باور ندارد پس بیخودی با عشق نجن… تو برنده نمیشی :: :: تو ای روحم ، عزیز دلنوازم / ز پیغامت نمودی سرفرازم تو در یاد منی ، من شرمسارم / صفای قلب پاکت را بنازم . . . :: :: :: کاش توی این جاده یه تابلو نصب میکردن واسه دلخوشیم … “تــــــــو” دو کیلومتر … :: :: خوشبختی چیزی نیست که دیگران از بیرون ببینن و بگن خوشبختی اون چیزی که تو دل آدمه خوشبختی دلخوشیه آدمه خوشبختم ٬ چون تورو دارم . . . :: :: اوج محبت را نمیتوان با پیام تقدیم کرد ، اما از همین فاصله خاک پای خوبانیم :: :: تاریخ شارژ ارادت ما به شما تا وقتی نفس باقیست اعتبار دارد :: :: خواستم بگم همیشه محتاج همین نگاهم ، فقط آروم به گوشیت نگاه کن ، نذار گذر زمان خسته یا دلگیرش کنه :: :: تنهایی همین است ، تکرار نامنظم من بی تو ، بی آنکه بدانی برای تو نفس می کشم :: :: یادت را از من نگیر ، بگذار من هم مثل سهراب بگویم دلخوشی ها کم نیست :: :: :: خاطری گر نظرم هست همه خوبی توست / حسرتی گر به دلم هست همان دوری توست :: :: تمــام شعــرهــای عــاشقــانــه جهــان شبیــه تــوانــد! تــو امــا، پشــت استعــاره ای ایستــاده ای کــه بــه ذهــن هیــچ شــاعــری نخــواهــد رسیــد . . . :: :: سخت میترسیدم از اینکه من از نژاد شیشه باشم و شکستنی او از نژاد جاده باشد و رفتنی آری روزها گذشت ، همان شد ، او رفت ، من شکستم . . . :: :: ایــن بــار هــم کــه تــاول پــاهــایــم خشــک شــود، دوبــاره عاشقــت میشــوم! دوبــاره راه مــی افتــم! دوبــاره گــم مــیشــوم . . .