دلتنگی ها ...
دلتنگی ها ...

دلتنگی ها ...

منتظرت بودم

شب به گلستان تنها منتظرت بودم                  باده ناکامی در هجر تو پیمودم
منتظرت بودم ، منتظرت بودم

آن شب جان‌فرسا من بی‌تو نیاسودم     وه که شدم پیر از غم آن شب و فرسودم

منتظرت بودم ، منتظرت بودم

بودم همه شب دیده به ره تا به سحرگاه     ناگه چو پری خنده زنان آمدی از راه

غمها به سرآمد ، زنگ غم دوران ، از دل بزدودم
منتظرت بودم ، منتظرت بودم

پیش گلها ، شاد و شیدا ، می‌خرامید آن قامت موزونتفتنة دوران دیدة تو ، از دل و جان ، من شده مفتونت

درآن عشق و جنون ، مفتون تو بودم            اکنون از دل من ، بشنو تو سرودم

منتظرت بودم ، منتظرت بودم
منتظرت بودم ، منتظرت بودم
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد