نی لبک آتش به جانم گشته غم
هرگز آیا زنده خاکستر شدی؟
من گدایی ها ز باران کرده ام
خواهش از مرغان پران کرده ام
نی لبک آخر کجا افغان کنیم؟
یا کدامین خانه را ویران کنیم؟
بی حریف افتاده ام در گوشه ای
نی لبک کی یاد مشتاقان کنی؟
نی لبک دردی به دل دارم بیا
سینه ای از غم کسل دارم بیا
آتش ار خواهی به جانم برزنی
خیمه هاای مشتعل دارم بیا
نی لبک هرگز چو باران تر شدی؟
رانده چون من از در دلبر شدی؟
نی لبک آتش به جانم گشته غم
هرگز آیا زنده خاکستر شدی؟
نی لبک همدرد این هجران تویی
محرم اسرار عشاقان تویی