ای ز عشقت روح را آزارها
بر در تو عشق را بازارها
ای ز شکر منت دیدار تو
دیده بر گردن دل بارها
فتنه را در عالم آشوب و شور
با سر زلفین تو اسرارها
عاشقان در خدمت زلف تواند
از کمر بر ساخته زنارها
نیستم با درد عشقت لحظهای
خالی از غمها و از تیمارها
بر امید روی چون گلبرگ تو
مینهم جان را و دل را خارها
تا سنایی بر حدیث چرب تست
غره چون کفتار بر گفتارها
دارد از باد هوس آبی بروی
با خیال خاک کویت کارها
سلام دوست عزیز
از اینجا می گذشتم که وب قشنگتون رو دیدم.
موقع خوندن آدم حیفش میاد بقیه اش رو نخونه
امیدوارم همیشه موفق و سر زنده وسرحال باشن.
قدم روی چشممون بذارین خوشحال میشیم