دلتنگی ها ...
دلتنگی ها ...

دلتنگی ها ...

ای عشق

ای عشق مرا به شطّ خون خواهی بُرد

چون قیس به وادی جنون خواهی بُرد

فرهاد صفت در آرزویی شیرین

دنبال خودت به بیستون خواهی بُرد

———————————-

من درد تو را ز دست آسان ندهم

دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم

از دوست به یادگار دردی دارم

کان درد به صد هزار درمان ندهم

———————————-

ای کـــاش دلـــم اســیـــر و بــیـمار نبود

در بـــنـــد نــــگاه او گــــرفــتــار نــبـود

من عاشق واو زعشق من بی خـبر است

ای کــاش دل و دلــبــــر و دلـــدار نـبود

———————————-

چون عود نبود چوب بید آوردم

روی سیه و موی سپید اوردم

خود فرمودی که نا امیدی کفر است

فرمان تو بردم و امید آوردم

خواجه عبدالله انصاری

———————————-

در مذهب عاشقان قرار دگر است

وین باده ناب را خمار دگر است

هر علم که در مدرسه حاصل گردد

کار دگر است و عشق کار دگر است

———————————-

ای جمله بی کسان عالم را کس

یک جو کرمت تمام عالم را بس

من بی کسم و تو بی کسان را یاری

یارب تو به فریاد من بی کس رس

———————————-

من مانده ام و شعر سرودن بی تو

از خواب غزل پلک گشودن بی تو

———————————-

در بستر بی رحمی و خون زاده شدم

از اول عمر با جنون زاده شدم

خاکستریم .دست خودم نیست عزیز

ققنوسم از آتش درون زاده شدم

———————————-

چشم مست تو عجب جلوه گه بیداد است

خم ابروی تو سرمشق کدام استاد است؟

خم ابروی تو را دیدم و رفتم به سجود،

صید را زنده گرفتن هنر صیاد است

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد