دلتنگی ها ...
دلتنگی ها ...

دلتنگی ها ...

او...

 در دل سیاه شب ،

هر ستاره ای که سر می زند ، اوست.

چشمک هر ستاره ای ،

نگاه دزدانه ی اوست که مرا پیغام میدهد،

که در زمین تنها نیستی،

که مرا غروب نیست،

مرا باتو جدایی نیست،

مرا بی تو زندگانی نیست،

مرا بی تو سرنوشتی نیست، سرگذشتی نیست،

هر ستاره ای مرا مژده ای است،

که او هست ، که او هست،

که او خورشید بی غروب من است،

که او وصال بی فراق من است،

که او حضور بی غیبت من است،

که او همیشه هست،

که او همه جا هست،

که او در هرچه ، در هر که هست، هست،

او در دم هر نفس من است،

در کوبه ی هر نبض من است،

طعم هر طعامم اوست،

شهد هر شرابم اوست،

عطر هر یاسی نجوای اوست،

ورزش هر نسیمی نوازش اوست،

قطره هر شبنمی اشک اوست،

عاشقی رنگ سمند اوست،

ابهت و دعا دست نیاز بسوی اوست،

آسمان ، پرتوی از سر در اوست،

ساقه ی صبح ، بر و بالش،

نغمه ی وحی خدا آوایش،

آرزو طرحی از اندامش،

مژده نقشی است زپیغامش،

زندگی رایحه پیراهنش،

جان من تشنه ی نوش دهنش...

 

 

                                                                                        زنده یاد  دکتر شریعتی

نظرات 1 + ارسال نظر
رزاس سه‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:35 ب.ظ http://rozas7.blogsky.com

سلام دوست گرامی.
خیلی زیبا بود،فقط نمی دونم از کدوم کتاب دکتره؟هبوطه آیا؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد