دلتنگی ها ...
دلتنگی ها ...

دلتنگی ها ...

شهر خالی

 

تو شهری که تو نیستی خیابون شده خالی

دیگه هرچی می بینم دارن رنگ خیالی

با من یه همصدا نیست، با من یه آشنا نیست

دیگه یه همزبونی با من غیر از خدا نیست

تو که نیستی منو ویرون تو خیابون ببینی

تو که نیستی منو با این دل داغون ببینی

بی تو لبریزم ازین خاطره سال و زمونها

تا تو برگردی میشم دود و میرم تو آسمونها

اون صدای گرم تو ، یادم نمیره

بوسه ی بی شرم تو ، یادم نمیره

چه کنم بسته بدنیای خیالم

چه کنم زنده بفردای محالم

نظرات 1 + ارسال نظر
بسرک مهربون چهارشنبه 29 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 06:30 ب.ظ http://dadashmahdi83.persianblog.ir/

سلام بهم سر بزن باشه داداش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد