کاش می فهمیدی

کاش می فهمیدی ، در خزانی که از این دشت گذشت،
سبزه ها باز چرا زرد شدند.
خیل خاکستری لک لکها ، در افقهای مسی رنگ غروب،
تا کجاهای کجا کوچیده است.

کاش می فهمیدی ، زندگی محبس بی دیواریست
و تو محکوم به حبس ابدی
و عدالت ستم معتدلیست ، که درون رگ قانون جاریست

کاش می فهمیدی ، زندگی آش دهن سوزی نیست
عشق ، بازار متاع جنس است
آرزو ، گور جوانمردانست
مرده از زنده ، همیشه هر آن ، در جهان بیشتر است

کاش می فهمیدی ، چیزهائیست که باید تو بفهمی ، اما...
بهتر آنست ، کمی گریه کنم ...!!!
بهتر آنست ، کمی گریه کنم.... کمی ... ...!!!

نظرات 2 + ارسال نظر
فاطمه شنبه 18 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 03:29 ب.ظ

زیبا بود....

یتیم یکشنبه 19 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:16 ب.ظ

کاش ..................

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد