جز با تو دل را عاشق فردی نکردم
با هیچکس غیر از تو همدردی نکردم
باچهره گرم و بهارین تو ای گل
چون سیلی باد خزان سردی نکردم
کنج اتاق شعر با یادت نشستم
در کوچههای هرزه ولگردی نکردم
گفتی به ناز و عشوه مارا بوسه ای کن
لب را جلو یک لحظه آوردی نکردم
با آنکه آزردی دلم را و شکستی
آن بی وفائیها که میکردی نکردم
تندی نمودی و جفا کردی و رفتی
بیمعرفت من با تو نامردی نکردم